“آخر جای ما حسرت هایمان همدیگر را در آغوش میکشند”
اما نگذار
از هم آغوش بودن و در کنار هم بودنشان میترسم
اگر قدرتشان بیشتر از زور و بازوی ما شود
جدا کردنشان کار ما نخواهد بود و آن دو حسرت
جای واقعیت هم آغوشی مارا
خواند گرفت
شتاب کن و به پایان حسرت ها
و آغاز بوسه ها
و آغوشهایمان فکر کن